چگونه ذهنمان را برای موفقیت آموزش دهیم
انسانهای موفق با باورهای عالی موفقیت را برای خود خلق میکنند. قانون زندگی قانون باورها است و باورهای عالی سرچشمه موفقیتهای بزرگ هستند. توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین میکند. با این ترفندها میتوانید از مشکلاتتان در جهت رسیدن به موفقیت کمک بگیرید. شاید شروع کردن از “صفر” و رسیدن به “موفقیت”، کاری رعبآور یا غیرممکن به نظر برسد. اما میخواهیم بگوییم که چنین اتفاقی غیرممکن نیست. کارآفرینان بیشماری وجود دارند که به معنای واقعی از هیچ شروع کردهاند یا حتی بیخانمان بودند، اما حالا موفق هستند و ثروت زیادی بدست آوردهاند. نمونه بارز آن، کریس گاردنر است که ویل اسمیت در فیلم ” در جستجوی خوشبختی” نقش وی را بازی کرده است. کریس گاردنر فردی بیخانمان بود که به همراه پسرش در خیابان زندگی میکرد اما حالا یک کسب و کار موفق چندین میلیارد دلاری را اداره میکند.
” اگر قلبتان همچنان میتپد، هنوز هم زمان برای رسیدن به رویاهایتان وجود دارد.” شان استفان
” اگر قلبتان همچنان میتپد، هنوز هم زمان برای رسیدن به رویاهایتان وجود دارد.” شان استفان
شاید صدها کارآفرین وجود دارند که پس از مشاوره گرفتن و تغییر شغلشان، مسیر زندگی خود را یافتهاند. و ما میخواهیم برخی از مهمترین نکات و ایدههایی که در جلسات مشاوره این چنینی مطرح میشوند را برای شما عنوان کنیم:
خود ادراکی
درک از خود و موقعیتی که در آن قرار دارید، میتواند یک سرمایه یا یک تعهد باشد. اولین چیزی که باید بفهمید این است که شما در این کره خاکی زندگی میکنید و نفس میکشید پس چیزهایی برای خودتان دارید. شما صاحب فکر خود و جسم خود هستید. و مهم نیست که آنها در چه شرایطی هستند، راههای زیادی برای ارتقاء هر دوی آنها وجود دارند. این دو ابزار در واقع تنها چیزهایی هستند که هر فردی با دستان خالی به آنها نیاز دارد. بقیه چیزها تجمل و زرق و برق محسوب میشوند. در حقیقت، ما شاهد موفقیت افرادی هستیم که همان دست و پا را هم ندارند، پس بهانه شما چیست؟
بسیاری از موفقترین افراد جهان با دوران بسیار سختی مواجه بودهاند، هزینههای مالی، روابط شکست خورده، کسب و کارهای شکست خورده، بیخانمانی و رنج و مشقتهای دیگر. اما این که یاد بگیریم چگونه این “مشکلات” را به “امتیاز” تبدیل کنیم، یکی از بزرگترین نقاط عطف اکثر افراد موفق بوده است.
از زاویه دیگری به مشکلاتتان نگاه کنید
مهمترین چیزی که باید درک کنید این است که مشکلاتی همچون بیپول در واقع مزیتی هستند در لباس مبدل. وقتی زندگی، پول و ثروت را از شما میگیرد؛ مجبور میشوید از منابع دیگری برای انجام کارهایی که باید انجامشان دهید، استفاده نمایید. شما میمانید و زمانتان، علمتان ( بالاخره همه ما چیزهایی را میدانیم) و کسانی که میتوانند به شما کمک کنند.
به عبارت دیگر، زندگی گزینهها را حذف میکند و کمکتان میکند تا نحوه و مسیر موفق شدن را انتخاب کنید. در مواقعی که پول ندارید، استخدام کردن یک کارمند تمام عیار دشوارتر خواهد شد؛ و این یعنی وقت آن رسیده که خودتان آستین بالا بزنید و کارها را انجام دهید.این روش جهانی گفتن این واقعیت است که شما قادرید خودتان کارها را انجام دهید. باور ما بر این است که زندگی چیزهایی به سمت ما پرتاب میکند، که ما از پسشان برنمیآییم. دیموند جان کتابی دارد با عنوان قدرت شکست: چگونه جیب خالی، بودجه اندک و اشتیاق به موفقیت، میتواند بزرگترین مزیت رقابتی شما باشد. به نظر میرسد او به نکته درستی اشاره کرده است. با وجود این که تمامی این کلمات بار منفی دارند، اما میتوان به جای مشگل به عنوان مزیتهای رقابتی به آنها نگاه کرد.
اعتقاد راسخ به آنچه انجام میدهید
مهمترین “ترفند موفقیت” بسیار ساده ولی به شدت قدرتمند است. این ترفند به سادگی خودباوری و به کارگیری حداکثر توان عقیده و تعهد به آن کاریست که انجام میدهید. فقط “سعی” نکنید یک کسب و کار موفق بسازید، انجامش دهید. به آنچه میسازید باور نصفه و نیمه نداشته باشید، تماماً باورش کنید. وجود چنین اعتقاد و باوری میتواند شما را در مسیر رقابت پیش ببرد. البته این امر فیزیک مناسبی را هم میطلبد. اگر دائم قوز کنید و اخم به چهره داشته باشید و دست به سینه راه بروید، به نفع شما نخواهد بود. چنین حالتی میتواند بیانگر یک ذهن بسته یا منفی و وضعیت تدافعی باشد. اگر موضع مثبت و قوی و ذهنی باز داشته باشید، همه چیز دستیافتنیتر به نظر میرسد.